صاحبدلان

صاحبدلان

فرهنگی . اجتماعی . ادبی

م . توحیدی
م . توحیدی

به وبلاگ من خوش آمدید http://mata.lxb.ir
mata.1952@yahoo.com


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان صاحبدلان و آدرس mata.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

صاحبدلان

زندگی سلام

گلشن چت

مطالب اخير

داریوش شاه

اصول کلی مکتب فکر دکتر شریعتی

عاشق زندگی

روز و روزگارتان خوش باد

دوست یا برادر

دشمننی روسیه با ایران

ما نابیناییم!

برگی از تقویم تاریخ

فقه آسان

قدیما

افراد منفی

سخن گفتن با خدا

آداب شریعت

نام خانوادگی

نگفتمت مرو آنجا

همه ما شریک جرم هستیم

بهترین ها

اگر برای ....

سلام صبح بخیر

ایام گل و یاسمن و عید صیام

سلام عید فطر

شب آمرزش و غفران

خوش بینی و فعالیت های اجتماعی

روزتون بخیر

قبله ی آمال

عجب و تکبر

گناه و گناهکار

یک نامه دوستانه برای بانوی من

انسانهای نیکوکار

هر چیز و هر کار در زمان خودش باید انجام شود

آتش به اختیار

دوست خوب من سلام

آنانکه نمی اندیشند.

مذهب چیست؟

ماه کنعانی من

فاصله تولد تا مرگ

حجاب

عزت نفس داشته باش

شیخ و شیطان

متفاوت باش

نويسندگان

م . توحیدی

پیوند های روزانه

حمل خرده بار از چین

حمل و سفارش از چین به ایران

فروش جلو پنجره لیفان

الوقلیون

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

امكانات جانبي

RSS 2.0


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





دین جوامع اولیه

دین همپای جوامع انسانی پدید آمده و هیچگاه هم انسان بدون آن زندگی جمعی نداشته است.   ادیان اولیه در شصت هزار سال پیش، بدوی، خام، محلی، و برای ما ناشناخته بوده اما بوده است.  شاید بفرمائید، اینهمه اطمینان از کجاست.؟ درست است که هیچ سند معتبری از ادیان بشر اولیه در دست نیست اما، کمی توجه و دقت و غور در فلسفه، بخصوص نوشته های کانت که سر آمد فلاسفۀ نوین است، اثبات میکند که چون انسان اندیشه ورز همیشه بطور دسته جمعی زندگی کرده و هیچ اجتماعی حتی دو نفره بدون قوانین قراردادی که همان اخلاقیات باشد امکان ندارد پس، دین خاصی هم در میان آنها رواج داشته، هر چند بسیار ابتدائی و با دید امروزی خرافی و غیر علمی و نا آشنا برای ما بوده است.  بزبان ساده، اخلاقیات قوانینی زمینی و مادی برای یک زندگی مشترک است.  این مورد، شامل همراهی یک زن و مرد هم بعنوان شریک زندگی صادق است.   خارج از این همرازی و همکاری، زندگی یک زن و شوهر امکان نداشته و یا در نهایت دوام نخواهد داشت.   شراکت انسانها با هم در امور جنسی و یا مالی و حفاظتی، بدون پایبندی به قوانینی مورد توافق همگی، همیشه در معرض فروپاشی و خیانت و لطمه های جبران ناپذیر است.  ضامن اجرائی این معاهدات چیست.؟  خود تک تک افراد و وجدان بیدار آنها.  اما در عمل ممکن است غرایز بر این اراده غلبه کرده و عامداً و یا سهواً رعایت آنها فراموش شود.  بهترین تضمین اجرائی برای آن همانا صورت دینی است.  ناظری بیطرف، بینا، آگاه، دانا، و دارای قدرتی مافوق قویترین و مکارترین انسانها که میتواند حتی پس از مرگ هم سزای اعمال بد و خوب را بدهد و کسی را توان فرار از این اجر نیست.  این فرمول در کلیت و در مورد اکثریت مردم کارساز بوده ولی بیشک افرادی هم بوده اند که در هر دوره آنرا شوخی دانسته و با خیال راحت دست به هر خلافی که مقتضی احوالش باشد زده اند.  بر عکس کسانی هم بوده اند که علیرغم عدم اعتقاد به مسائل دینی، مراعات مسائل اخلاقی را کرده و حتی ظاهراً خود را مرعی قوانین دینی نشان داده اند. این افراد با توجه به فاجعه بودن حذف باورهای اخلاقی و در نهایت دینی، وجود آنرا لازم و حتمی و چاره ساز دانسته و اگر قدمی در تقویت آن برنمیدارند، در تضعیف آن نیز نمیکوشند.  هیچ دولت و تشکیلاتی قدرت کنترل ضمیر افراد را ندارد و این نیرو فقط وجدان تابع اخلاقیات ماست که میتواند هر فردی را تحت فرمان خود نگهدارد.   در دورۀ خاصی که آغاز آن از رنسانس اروپا شروع شده و در انقلابات صنعتی آنجا رونق یافته و در قرن نوزدهم به اوج خود رسید، مقوله ای بنام آفریدگار و خداوند قهار تحت واژۀ خرافه و غیر علمی طرد گردید و فلسفه های همسو با آن نیز زائیده شد. ماتریالیسم فویرباخ و دنبال کردن تعالیم وی از سوی بیشمار روشنفکران بعد از آن، پایه و شالودۀ دین را دچار تزلزل نمودند، و با مغلطه ای که یا عامداً و یا از روی سهو بود، همه چیز را تجربی و اثباتی فرض کرده و مسائل متافیزیکی را از بیخ منکر شدند. اما در نهایت یکی ازهمین پوزیتیویستهای منکر متافیزیک پروندۀ آنها را برای همیشه بست.  حرف این بود، فلسفۀ پوزیتیویستی یا اثبات گرائی و یا تجربه گرائی صرف، مگرنه اینست که در حوزۀ فلسفه و بحثهای نظری گفته و اثبات میشود که، خود تماماً متافیزیکی و تئوری و صحبت و کلام است.؟ با نفی کلام و تز و تئوری و تفکر، اصولاً وسیله ای برای گفتگو وجود ندارد تا روند جریانات و تفکرات جدید را با هم مبادله کنیم.  زبان مقوله ای متافیزیکی است که در پروسۀعمل و تجربه، یا به اثبات میرسد و یا طرد میگردد. اگر حوزۀ متافیزیک مهملات است، پس اثباتِ اثبات گرائی هم مهمل است.! اما اشتباهی فاحش و کمر شکن و خود خواهانه، بر اثر بیسوادی برخی بزرگان و تصمیم گیران و سیاستمداران و انقلابیون پیش آمد که اکثر فجایع امروز ناشی از آنست و بنظرم باید در این باره صحبت شود.  اگر عمری باقی بود نظرم را در این مورد توضیح خواهم داد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

چهار شنبه 17 فروردين 1401برچسب:,

|